global

سلسله اشکانيان( پارت ها): ۲۵۰ پ.م تا ۲۲۰ ب.م (۴۷۰سال)

سومين گروه از اقوام آريايي كه به ايران آمدند و در شرق مستقر شدند.پارتيان بودند، نژاد آنها آريايي، زبان آنها ايراني و آيينشان مزدا پرستي رايج در ايران شرقي بود. فرهنگ اجتماعي آنان آميزه اي از آداب و عقايد مذهبي و فرهنگ پهلواني بود. كه بر حسن سلوك و رفتار و شجاعت مردانگي و جوانمردي و نيروي بدني تاكيد مي ورزيد. يكي از مهمترين دلايل پيوستن شهرنشينان شرق كشور به پارتيان در قيام بر ضد حكومت سلوكي - جدا از پيوندهاي خويشاوندي بين آنان - حسن سلوك آنها با مردم نواحي اطراف و ناخرسندي آنان از شيوه حكومتي سلوكيان بود كه تاكيد بر تبعيض قومي و نژادي داشت.
چادرنشين و صحراگردي از پارتها مردماني چابك، شجاع و پرتحرك ساخته بود. كه در سواركاري و تيراندازي ماهرانه در هنگام سواري نظير نداشتند.شجاع ترين و قويترين فرد قبيله پهلوان نام داشت.هر شخصي كه به اين مقام نايل مي شد. مشخصا علاوه بر قدرت بدني ملزم به داشتن صفات و خصايل اخلاقي نيكو نيز مي بود.
اشکانيان که به طور کلی اطلاعات کمی از آن ها در دست می باشد ؛ در سال۲۵۰ ق.م توسط ارشک (اشک نخست) بر پا شد.و بيست و نه اشک (پادشاه) در اين سلسله فرمانروايی کردند.
اشك و نخستين انديشه استقلال
نخستين بار انديشه استقلال در برابر بيگانگان سلوكي را پهلواني پارتي به نام اشك جامه عمل پوشانيد، در حاليكه سلوكيان هفتاد سال از سلطنت بر ايران پشت سرگذاشته بودند، ‌قيام اشك سلوكيان را به نشان دادن عكس العمل واداشت. و عليرغم تصور از آن سپاه سلوكي با شكست مواجه شد و اين اولين پيروزي رسمي پارتيان و متحدانشان در برابر قوم حكومت گر بود. پس از اشك برادر و جانشين وي تيرداد بر قدرت پارتيان افزود و بر توسعه متصرفات افزود و بدين ترتيب پيشروي آنان از شرق به سمت غرب آغاز گرديد.و روز به روز بر قدرت پارتيان و تثبيت حكومتشان افزوده مي شد.و با اقدامات مهرداد شاه ديگر پارتي قلمرو پارتيان كه به افتخار نام احياگر استقلال ايران(ارشك يا اشك) اشكاني خوانده شد. به وسيع ترين حد خود رسيد.مهمترين رمز موفقيت ها و پيروزي هاي مهرداد اول همگي در سايه شفقت و انسانيت نهفته در سرشت وي بود، آن چنان كه محققان وي را از نظر بزرگ منشي، بلند نظري، متانت و نجابت اخلاقي در دودمان اشكاني، همتاي كوروش بزرگ در دودمان هخامنشي دانسته اند. نام اشك توسط همه شاهان اشكاني حفظ شد به طوريكه فرعون توسط فرمانروايان مصر، قيصر يا سزار توسط روميان كسري يا خسرو توسط ساسانيان به كار مي رفت.
حكومت مهرداد دوران توسعه قلمرو و تثبيت قدرت
مهرداد با تسخير عيلام، پارس و سپس بابل و بدنبال آن شكست پادشاه سلوكي و تصرف شهر سلوكيه. ايران را تا دورترين مرزهاي غربي امتداد داد. (عنوان شاد شاهان) كه اشك ششم يعني مهرداد با اقتباس از شاهان هخامنشي برخود نهاده بود بدليل اقداماتي كه وي در زمان حياتش انجام داد. به عنوان برازنده ترين لقب حتي پس از مرگش نيز وي را شايسته منحصر به فرد اين عنوان در خاندان اشكاني گرداند. وقتيكه مهرداد در سنين پيري چشم از جهان فروبست، او را بمانند بنيانگذار واقعي سلسله پارت با تشريفات بسيار به خاك رفت.پارت او را همچون قانونگذاري خردمند تجليل كرد، چرا كه او در تمام قلمرو وسيع خويش نزد هر قومي كه رسم و بنيادي پسنديده يافت. آنرا در سرزمين خويش رايج كرد. قلمرو او از بين النهرين و بابل تا سرزمين سغد و هند امتداد داشت.و اقوام بسيار با آداب و رسوم گونه گون در اين قلمرو وسيع تحت حكم او مي زيست.
پس از مهرداد اول بدليل پديدار شدن نا امني كه توسط برخي اقوام در شرق نير سكاها و كوشانيان بوجود آمده بود. در زمان چند اشك ادامه يافت. تا سرانجام با روي كار آمدن اشك نهم كه مهرداد دوم نام داشت. توفيق قابل ملاحظه اي در غلبه بر هرج و مرج حاصل شد. وي پايه هاي حكومت و اركان داخلي آنرا چنان مستحكم نمود كه حتي پس از مرگ وي نيز با وجود مدعيان سلطنت و پاره اي اختلافات داخلي امپراطوري اشكاني از هم متلاشي نشد.و قدرت خود را حفظ نمود. تدابيري كه وي در زمينه داخلي و حكومتي انديشيد سبب شده است كه محققان وي را يادآور داريوش بزرگ خوانده به وي لقب مهرداد كبير دهند.
دوران حكومت اشك هاي دهم تا سيزدهم دوران درگيري و هرج و مرج داخلي بود. تا اينكه با روي كارآمدن اشك سيزدهم، ارد اول فصل تازه اي از روابط خارجي ايران با دولت هاي همسايه كه مهمترين آنها روم بود آغاز گرديد. در آن زمان ايران در شرق و روم در غرب دو قدرت بلامنازع بودند و هر دو در پي گسترش و توسعه قلمرو و بسط قدرت. و همين مساله گاه و بيگاه سبب ايجاد تعارضاتي از سوي طرفين به خاك يكديگر مي شد. ولي مشكل اصلي را روميان آغاز كردند و بدين ترتيب روابطي كه مي توانست بهترين شكل و سياق را داشته باشد و سبب تبادل فرهنگ و تمدن باشد و در نهايت به شكوفايي و پيشرفت در امپراطوري كه دنيا را عملا در يد قدرت خود داشتند. منجر شود. تبديل به جنگ هايي شد كه تا پايان امپراطوري پارت و پس از آن تا پايان امپراطوري روم ادامه يافت. در واقع اين جنگ ها به طوري رسمي و جدي از زمان سلطنت ارد - اشك سيزدهم - و به دليل بلند پروازي هاي برخي سرداران(رومي) از جمله كراسوس آغاز شد. و مهمترين انگيزه وي، عشق به طلاهاي سلوكيه و نفايس و خزاين ماد بود. ولي مهمترني مساله را نيز نبايد از نظر دور داشت و آن مساله همد ستي ايالت بزرگ ارمنستان با روميان بود كه اطاعت و تبعيت از ايران برايشان قابل تحمل نبود. آنان خواهان استقلال تمام و كمال بودند. كه اين مساله نيز در قوانين امپراطوري اي كه آنان در آن قرار گرفته بودند يعني اشكانيان مفهومي جز عصيان و سركشي نداشت. بنابراين شاهان ارمنستان هر از چندگاه با تحريك روميان و اتحاد با آنان سبب ايجاد منازعاتي بين ايران و روم مي شدند. نوع حكومت اشكانيان نيز دست آنان را در اين امر بازتر مي كرد. اشكانيان از هنگاميكه روي كار آمدند و تشكيل حكومت دادند، شيوه ملوك الطوايفي را به جاي ايجاد يك حكومت مركزي كه همه در سايه نظارت همه جانبه آن باشند ترجيح دادند. بدين شكل كه برخي ايالت ها نظير پارس، آذربايجان و ارمنستان از استقلال داخلي برخوردار بودند.و در عوض انقياد و تابعيت اشكانيان را مي پذيرفتند و در هنگام جنگ نيز به منظور كمك به پادشاه و نشان دادن وفاداري و اتحاد با او سپاه خود را به سمت مركز حكومت گسيل مي داشتند. شاهان ارمنستان نيز از اين موقعيت براي كسب استقلال و تجزيه از قلمرو اشكانيان استفاده مي نمودند.
حال شرح مختصري از برخي پادشاهان اشكاني
*اشک اول(ارشک): ارشک يکی از افراد خاندان آريايی و از تيره پارت ها بود. وی به نشان کاردنی و شعاعت توانست سلوکی ها را (جانشينان اسکندر مقدونی) از خاک ايران بيرون کند.بقيه شاهان به احترام موسس سلسله اشکانی نام خود را اشک گزاردند.
* اشک نهم (مهرداد بزرگ): وی قبايل وحشی را عقب نشاند و بخشی از سيستان وبلوچستان را نيز تحت فرمان خود درآورد و تا حدود هندوستان پيش رفت. و سپس به ارمنستان لشگر کشيد.و آنجا را تصاحب کرد. از آن پس ايران و روم بر سر سرزمين های ارمنستان جنگ های فراوان کردند. همانگونه که گفتم مهرداد بزرگ در هندوستان پيروزی هايی را بدست آورد و حتی تا کوه های هيمالايا پيش رفت. اين موضوع از سکه هايی که به تازگی در آن نواحی پيدا شده است ثابت گرديده. مهرداد بزرگ پس از ۴۸ سال پادشاهی در سال ۷۶ ق.م درگذشت.
*اشک چهاردهم(فرهاد چهارم): در سال ۳۷ق.م بر اورنگ شاهنشاهی نشست.وی جنگ هايی با روميان داشت که آنان را چنان شکست داد که تا صد سال توان مقابله و حمله به ايرانيان را در خود نديدند.وی پرچم روميان را از آنان گرفته بود و پس از چند سال به آنان بازگرداند. که اين مسئله باعث خوشحالی بسيار مردم ايتاليا شد. و يکی از شاعران آن دوره(هوراس) اين رويداد را که برای آنان بسيار مهم بود به نظم در آورد.
*اشک پانزدهم (فرهاد پنجم): فرزند اشک چهاردهم. در زمان او بود که عيسی مسيح متولد شد.
*اشک بيست و نهم(اردوان پنجم): اردوان جنگ هايی با روميان داشت. روميان در اين جنگ گورستان های پادشاهان اشکانی را ويران کردند و استخوان های آنان را درآوردند. اين موجب خشم دربار ايران شد. و شرايطی را برای صلح قرار داد که روميان نپذيرفتند و جنگی سخت در گرفت که ايرانيان پيروز شدند. لکن جنگ های پی در پی ادامه يافت و هر دو سو خسته شدند. در آن هنگام قيصر روم شرايط صلح را پذيرفت. و حاضر شد ۵۰ميليون دينار رومی به ايران به عنوان خسارت بپردازد.
در زمان اردوان بود که اردشير پسر بابک عليه دولت اشکانی به پاخاست. و سر انجام اردوان را در کنار رود جراحی شکست داد. پس از چند سال اردشير بابکان همه ايران را گرفت و بدين ترتيب دولت اشکانی پس از ۴۷۰ سال فرمانروايی سقوط کرد.
پايتخت های اشکانيان را شهر های مختلفی نوشته اند.اما شهر های تيسفون و صددروازه(دامغان کنونی) معروف ترين آن هاست.
روش حکومتی پارت ها به گونه ای بود که مجلس مهستان شاه را از نسل ارشک تعيين می کرد.اين مجلس خود از دو انجمن تشکيل شده بود. ۱:مجلس شاهزادگان ۲: مجلس بزرگان و روحانيون.
اشکانيان با اسيران به مهربانی رفتار می کردند و کشتن آن ها را روا نمی داشتند.پيمان شکن نبودند.جنگ و شکار را دوست داشتند.از آنجايی که به دين زرتشت دلبسته و پايبند بودند دروغ گفتن را گناه شمرده و دشمن سرسخت سحر و جادو بودند.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نوشته شده در تاريخ 8 / 8برچسب:, توسط امین